English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (2734 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
surcharge U هزینه حمل اضافی که بابت معطلی کشتی در بندر دریافت میشود مالیات اضافی
surcharges U هزینه حمل اضافی که بابت معطلی کشتی در بندر دریافت میشود مالیات اضافی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
surcharges U نرخ اضافی مالیات اضافی جریمه
surcharge U نرخ اضافی مالیات اضافی جریمه
demurrage U هزینه معطلی در حمل با قطار یا کشتی هزینههای معطلی
surcharges U مالیات اضافی
surtax U مالیات اضافی
surcharge U مالیات اضافی
surcharge U هزینه اضافی
overcharging U هزینه اضافی
poundage U هزینه اضافی
surcharges U هزینه اضافی
overcharge U هزینه اضافی
overcharged U هزینه اضافی
overcharges U هزینه اضافی
incremental cost U هزینه اضافی
extra cost U هزینه اضافی
droppers U قطعه ریسمان اضافی قلاب ونخ اصلی ماهیگیری با طعمه اضافی
dropper U قطعه ریسمان اضافی قلاب ونخ اصلی ماهیگیری با طعمه اضافی
excess burden of taxation U بار اضافی مالیات
surtax U مالیات بر درامد اضافی
supertax U مالیات بر درامد اضافی
overcharged U اضافی هزینه کردن
extra expenses U هزینه های اضافی
overcharges U اضافی هزینه کردن
overcharge U اضافی هزینه کردن
overcharging U اضافی هزینه کردن
additional costs [expenses] U هزینه های اضافی
incremental cost U هزینه های اضافی
accrued expenditures هزینه های اضافی
I crossed out the extra expenses . U هزینه های اضافی را قلم زدم
over break U خاکبرداری اضافی و کندن وجابجا شدن اضافی خاک یاقطعات سنگی که دراثر موارمنفجره بدون اینکه بخواهیم کنده شود
outrigged U دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
expanded memory system U کارت اضافی برای افزودن حافظه اضافی به IBM PC. حافظه از استاندارد EMS پیروی میکند
extra duty U وفیفه اضافی ماموریت اضافی
withholding tax U مالیاتی که هر ماه بابت مالیات سالیانه از حقوق کسی کسر میشود
withholding taxes U مالیاتی که هر ماه بابت مالیات سالیانه از حقوق کسی کسر میشود
gaps U عدد اضافی که به یک گروه داده اضافه میشود.
gap U عدد اضافی که به یک گروه داده اضافه میشود.
pillotage U وجوهی که بابت راهنمایی کشتی وصول میشود
zero stage U طبقه معمولی اضافی که به جلوی کمپرسورخطی اضافه میشود
crop end U بخشهای اضافی شمش که قبل از نوردکاری چیده میشود
table money U فوق العادهای که بابت هزینه مهمان داری به افسران ارشد داده میشود
cc U هزینه نقدا" دریافت میشود
charges collect U هزینه نقدا" دریافت میشود
redundant U قطعه اضافی که برای کاری در صورت خطا استفاده میشود
groundage U حقی که بابت ایستادن کشتی درلنگرگاه گرفته میشود حق لنگراندازی
freight collect U هزینه حمل در مقصد دریافت میشود
carriage forward U هزینه حمل در مقصد دریافت میشود
hiking stick U دسته اضافی سکان که خم میشود و در عین حال مسیررا تعیین میکند
salvaging U نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
salvages U نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
salvaged U نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
salvage U نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
stroke hole U بخشی از بازی گلف که درانجا امتیاز اضافی به حریف ضعیف داده میشود
lay day U روز معطلی در بندر
refresher U حق الوکاله اضافی که هنگام جریان دعوی زمانیکه مدت دادرسی از حد معمول تجاوزکند به وکیل داده میشود
internal modem U مودم روی کارت اضافی که به اتصال وصل میشود و اطلاعات را به پردازنده منتقل میکند از طریق باس و نه پورت سریال
keelage U حق ورود کشتی به بندر ورودیه کشتی به بندر
expansion card U کارتی که به منظور نصب تراشه یا مدار اضافی به یک سیستم افزوده میشود تا این که قابلیت سیستم توسعه یابد
word U تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود
worded U تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود
remarked U عبارتی در برنامه BASICکه توسط مفر نادیده گرفته میشود و به برنامه نویس امکان نوشتن یادداشتهای اضافی میدهد
remarking U عبارتی در برنامه BASICکه توسط مفر نادیده گرفته میشود و به برنامه نویس امکان نوشتن یادداشتهای اضافی میدهد
remark U عبارتی در برنامه BASICکه توسط مفر نادیده گرفته میشود و به برنامه نویس امکان نوشتن یادداشتهای اضافی میدهد
rem U عبارتی در برنامه BASICکه توسط مفر نادیده گرفته میشود و به برنامه نویس امکان نوشتن یادداشتهای اضافی میدهد
remarks U عبارتی در برنامه BASICکه توسط مفر نادیده گرفته میشود و به برنامه نویس امکان نوشتن یادداشتهای اضافی میدهد
pay as you go principle U اصلی که بر اساس ان مالیات دریافتی توسط دولت برای سیستم تامین اجتماعی در هرسال به بازنشستگان درهمان سال پرداخت میشود وبنابراین دولت وجوهی را ازاین بابت جمع اوری نمیکند
charges forward U هزینه هایی که بوسیله مشتری پرداخت خواهد شد مخارج حمل که بعد از تحویل کالا به مشتری از او دریافت میشود
cards U کارتی که فقط حاوی شیارهای هادی است بین اتصال کارت اصلی و کارت اضافی که باعث میشود کارت اضافه به آسانی کارکند و بررسی شود در خارج از محفظه آن
card U کارتی که فقط حاوی شیارهای هادی است بین اتصال کارت اصلی و کارت اضافی که باعث میشود کارت اضافه به آسانی کارکند و بررسی شود در خارج از محفظه آن
hook U کد ماشینی که در یک ماژول یاپیمانه از سیستم عامل جای داده میشود تا کنترل را به روالی که وفیفهای اضافی انجام میدهد انتقال داده ودر محلی متفاوت از ماژول اصلی ذخیره نماید
hooks U کد ماشینی که در یک ماژول یاپیمانه از سیستم عامل جای داده میشود تا کنترل را به روالی که وفیفهای اضافی انجام میدهد انتقال داده ودر محلی متفاوت از ماژول اصلی ذخیره نماید
unduly U اضافی
supplemantary U اضافی
relative U اضافی
surplusage U اضافی
supernumerary U اضافی
extensions U اضافی
overflowed U اضافی
extension U اضافی
additional U اضافی
accessional U اضافی
surplus U اضافی
overflow U اضافی
accesses U اضافی
surpluses U اضافی
excesses U اضافی
excess U اضافی
overtime U اضافی
supplementary U اضافی
access U اضافی
overflows U اضافی
accessing U اضافی
redundant U اضافی
plus U اضافی
paragogic U اضافی
de trop U اضافی
accessed U اضافی
floating U اضافی
forwarding merchant U کسی که بابت دریافت ورساندن مال التجاره به صاحب ان
overtime U ساعات اضافی
excess supply U عرضه اضافی
surplus water U ابهای اضافی
ancillary equipment U تجهیزات اضافی
over U گذشته اضافی
surplus value U ارزش اضافی
padding U متن اضافی
overtime U وقت اضافی
over- U گذشته اضافی
slip sheet U صفحه اضافی
surplus material U ماده اضافی
supplementary costs U هزینههای اضافی
spill water U ابهای اضافی
surplus stock U موجودی اضافی
shootoff U مسابقه اضافی
excess capacity U فرفیت اضافی
regulating cell U پیل اضافی
end cell U پیل اضافی
overvoltage U ولتاژ اضافی
extra current U جریان اضافی
excess length U طول اضافی
excess load U بار اضافی
excess price U قیمت اضافی
extra period U وقت اضافی
overpayment U پرداخت اضافی
overirrigation U ابیاری اضافی
auxiliary work U کارهای اضافی
extra equipment U تجهیزات اضافی
surplus production U تولید اضافی
extra duty U خدمت اضافی
overestimation U براورد اضافی
overhand knot U گره اضافی
overhead costs U هزینههای اضافی
extra time U وقت اضافی
extra premium U پاداش اضافی
an a.chapter U یک باب اضافی
barrage U وقت اضافی
excess stock U مواد اضافی
barrages U وقت اضافی
overload U بار اضافی
overloaded U بار اضافی
days of grace U مهلت اضافی
overloads U بار اضافی
excess pressure U فشار اضافی
boostes pump U پمپ اضافی
excess reserves U ذخائر اضافی
excess profit U سود اضافی
adscript U یادداشت اضافی
aditional service U سرویس اضافی
adduct U ترکیب اضافی
additional score U نمره اضافی
additional outlet آبگیر اضافی
additional charges U خرجهای اضافی
additional charges U اتهامات اضافی
addition record U رکورد اضافی
sunk cost U هزینههای اضافی
intercalary U اضافی افزوده
furthered U اضافی زائد
sudden-death U وقت اضافی
sudden death U وقت اضافی
surcharge U نرخ اضافی
postiche U متن اضافی
further U اضافی زائد
furthering U اضافی زائد
furthers U اضافی زائد
surcharges U نرخ اضافی
supplementary U اضافی مکمل
redundant equation U معادله اضافی
superimposed U اتش اضافی
the intercalary month U ماه اضافی
beauty sleep U خواب اضافی
additional <adj.> U مکمل اضافی
flab U گوشت اضافی
bonus U پرداخت اضافی
bonuses U پرداخت اضافی
climbing lane U خط اضافی در سر بالایی
dead freight U هزینه حمل بابت فرفیت استفاده نشده
extra U فوق العاده اضافی
addition U اسم اضافی ضمیمه
margin U زمان یا فضای اضافی
overflowed U ابهای اضافی لبریزی
surplus U اقلام اضافی و مازاد
extra- U فوق العاده اضافی
supplemented U تکمیل کننده اضافی
less than carload U وزن بار اضافی
surpluses U اقلام اضافی و مازاد
overflows U ابهای اضافی لبریزی
extrasystole U ضربان اضافی قلب
acompaniment U تزئینات اضافی در ساختمان
margins U زمان یا فضای اضافی
supplementary U موضع تکمیلی اضافی
shootoff U مسابقه اضافی تیراندازی
additionally U بطور اضافی یا زائد
additions U اسم اضافی ضمیمه
supplement U تکمیل کننده اضافی
supplementing U تکمیل کننده اضافی
extras U فوق العاده اضافی
plussage U سرامد مقدار اضافی
motorcar accessories U لوازم اضافی اتومبیل
terret or rit U حلقه یراق اضافی
overflow U ابهای اضافی لبریزی
Recent search history Forum search
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1دریافت کردم
1popsicle
1با مدیر مدرسه حرف میزنم
1construed
1The outright abolition of the death penalty.
2میشود جواب دهید برای په جواب flower bed را پیدا نکردیم
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com